طرحواره درمانی

0
1,383
268174.jpeg alt_text
268174.jpeg caption

هدف در طرحواره درمانی، بهبود و تغییر طرحواره هاست. از آن جا که یک طرحواره دربرگیرنده مجموعه ایی از خاطرات، هیجان ها، حس های بدنی و شناخت هاست، کنار گذاشتن یا تغییر آن ها دشوار است و بیماران نیز به مرور عادت می کنند زندگی خود را بر اساس آن بنا کنند. برخی طرحواره ها آسان تر و برخی دیگر دشوارتر ترمیم می شوند و در صورت ترمیم شدن به میزان کم تری فعال می شوند و هیجان های مربوط به آن ها نیز کم تر خ می دهند و سریع تر از قبل رنگ می بازند. بیماران نیز پس از بهبود طرحواره به شیوه سالم تری به آن ها واکنش نشان می دهند و روابط بین فردی موثرتری برقرار می کنند. در روند درمان نه تنها طرحواره های ناسازگار اولیه بلکه سبک های مقابله ایی نیز کمرنگ شده و جنبه های سالم فرد تقویت می شوند. در واقع بین درمانگر و بخش سالم بیمار پیوندی بر علیه طرحواره شکل می گیرد انگار قرار است هر دوی آنان با هم در یک جبهه علیه طرحواره ناسازگار بجنگند .فنون زیادی وجود داد که درمانگر می تواند برای تعدیل و ترمیم طرحواره ها آن ها را به کار گیرد. این فنون به چهار دسته تقسیم می شوند: فنون هیجانی، بین فردی، رفتاری و شناختی. فنون هیجانی با این فنون بیماران در شرایطی قرار می گیرند تا هیجانات خود را مجدد تجربه و ابراز کنند. یکی از این روش ها تصویرسازی ذهنی است. از فرد خواسته می شود چشم هایش را ببندد و خود را مجسم کند که با کسی که نسبت به او هیجان منفی دارد در حال مشاجره است. در ادامه آن ها باید هیجان های خود را در حین مشاجره با فرد مورد نظر ابراز کنند. برای مثال زنی که طرحواره اصلی او محرومیت هیجانی است در طی چند جلسه فرصت دارد تا خشم خود را نسبت به والدینی که محبت را از او دریغ کرده بودند، ابراز کند. هربار که وی چنین احساساتی را ابراز کند قادر می شود تا از طرحواره اش فاصله بگیرد و درك کند که والدینش خودشان مشکلات خاص خود را داشتند. مشکلاتی که سبب می شد آن ها نتوانند به فرزندان خود عشق بورزند. فنون دیگری هم وجود دارد.برای مثال درمان جویان ممکن است بخواهند نقش فرد دیگری را در گفتگو بازی کنند و احساسات آن فرد را در یک موقعیت خاص ابراز کنند. آن ها همچنین می توانند نامه ایی به دیگری بنویسند، نامه ایی که پست نمی شود اما آن ها آنچه دلشان می خواهد را نسبت به فردی که از او آزرده و خشمگین هستند در آن نامه بنویسند. کار روی دهنیت ها با استفاده از فنون هیجانی امکان پذیر است. فنون بین فردی تعامل های درمانجو با دیگران پر رنگ می شود تا از این رابطه طرحواره ها شناسایی شوند. یکی از روش ها عبارت است از متمرکز شدن روي رابطه با درمانگر. بیماران ممکن است با تسلیم، تایید اصلی و اعتراض نکردن به درمانگر به او نشان دهند که در برابر طرحواره هاي ناسازگار اولیه خود تسلیم هستند. ابراز خشم به درمانگر به صورت غیر مستقیم نیز می تواند دال بر تسلیم و اجتناب از طرحواره باشد که درمانگر در این رابطه به درمانجو آگاهی می دهد. یکی دیگر از فنون بین فردی جلب همکاری همسر بیمار در درمان است. انتخاب همسر و چگونگی رابطه با وی نیز ممکن است تحت تاثیر طرحواره های ناسازگار اولیه باشد. برای مثال فردی با طرحواره ایثار ممکن است همسری انتخاب کند که خواسته های او را نادیده می گیرد. درمانگر ممکن است بخواهد همسر بیمار را در درمان درگیر کند تا از طریق الگوهای ارتباطی آن ها را شناسایی و تغییر دهد. فنون شناختی با فنون شناختی می توان تحریف های شناختی برخواسته از طرحواره های ناسازگار اولیه را به چالش کشید. وارسی شواهدی به نفع یا علیه یک طرحواره، فنی شناختی برای به چالش کشیدن یک طرحواره است. چنین چیزی مستلزم توجه به تجارب زندگی بیمار و در نظر گرفتن شواهدی است که از طرحواره ایی خاص حمایت یا آن را نفی می کند. در واقع اگر در تایید یک طرحواره ناسازگار شواهد کافی وجود نداشته باشد، بیمار با رغبت بیش تری آن را کنار می گذارد. برای مثال از فردی با طرحواره محرومیت هیجانی خواسته می شود شواهدی مبنی بر اینکه نیازهای هیجانی او هرگز ارضا نشده اند، بیاورد.او به مواردي از بی توجهی اطرافیان اشاره می کند اما مواردی هم هستند که خلاف باورهایش هستند. وقتی روابط گذشته بیمار بررسی می شود، پی می برد که به عنوان بخشی از روند تسلیم در برابر طرحواره، همسری انتخاب کرده است که قادر به ارضای نیازهای هیجانی اش نیست. فن شناختی دیگر ترتیب دادن گفتگویی بین درمانجو و درمانگر است. در این گفتگو درمانگر از درمانجو می خواهد طرف طرحواره را بگیرد و خودش سعی می کند با دیدگاه سازنده تری به طرحواره بیمار نگاه کند. سپس نقش ها عوض می شود و به بیمار فرصت داده می شود از دیدگاه منطقی تر به طرحواره نگاه کند و آن را به چالش بکشد. فنون رفتاری درمانگر به بیمار کمک می کند الگوهاي رفتاری پایدار و ناکارآمد خود را تغییر دهد. یکی از آن ها آموزش مهارت های ارتباطی است و راهبرد دیگر ایفای نقش است. ابتدا درمانگر نقش بیمار را ایفا می کند و بیمار نقش درمانگر.درمانگر در عمل به بیمار یاد می دهد تا چطور به دیگران نه بگوید و یا احساس خود را ابراز کند. سپس بیمار نقش خود را ایفا می کند و آنچه آموخته است را به نمایش می گذارد.

شما میتوانید با استفاده از سامانه طبینجا بصورت آنلاین از روانشناس ما نوبت بگیرید.

Rate this post

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید